چهاردهم خردادماه هزاروسیصد و نود و دو

 سه شنبه چهاردهم خردادماه هزاروسیصد و نود و دو
روز یکشنبه 12/3/92 در صفحه سوم روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران مطلبی به قلم جناب محمدعلی خسروی چاپ شده بود خدا پدرومادر دست اندرکاران انتخاب این مطلب و انتشار آن را بیامرزد که هم یادی از امام را بصورت لطیف مطرح نموده و هم قدرشناسی از یکی از یاران امام که اتفاقاً قدرش مهجور مانده را اداء نموده بود. می گویم حیف بود من هم در انتشار بیشتر آن سهمی نداشته باشم لذا با حذف بخشی از مقدمه آن مابقی را به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام اینجا می گذارم.
درمیان نامه های حضرت امام یک نامه استثنایی وجود دارد که با همه نامه های ایشان(که در مجموعه کتب صحیفه امام منتشر شده است) متفاوت است این نامه شاید تنها دلنوشته امام با این سبک و سیاق باشد. زیرا در سایر نامه‌های محبت آمیز که در طول زندگی برای منسوبین خود نوشته نوعاً شامل احوالپرسی و اطلاع رسانی از سلامتی خود و آرزوی تجدید دیدار است، و یا در پاسخ به درخواست آنان دست به قلم برده و مطالبی را تحریر کرده است. اما این نامه نه در پاسخ به درخواستی است و نه از راه دور جهت احوالپرسی و نه حکمی برای کسی است. بلکه تنها و تنها دلنوشته‌ای است از عارفی بزرگ و سالکی وارسته و سیاستمداری هوشمند و فقیهی کم نظیر که در آخرین ماههای عمر شریفش بمنظور حق گزاری برای صمیمی‌ترین همراه و شاگردش نگاشته است. بهتر است قبل از توضیح بیشتر متن نامه را بخوانید:
بسم‌الله الرحمن الرحیم‏
جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسن صانعی- دامت برکاته‏
نمی ‏دانم از کجای آشنایی‌ام با تو بنویسم. تو یکی از قدیمیترین افرادی هستی که در کنار من بوده ‏ای. هنوز سبزه‌‏ای بر رخسار نداشتی که صمیمی ات یافتم. سالها قبل از شروع مبارزات پانزدهم خرداد.
تو سرباز گمنام این انقلابی، و خودت می‏‌دانی که هیچ چیز بهتر از گمنامی نیست. تو فردی هستی که از گذشته های دور خاطرات تلخ و شیرین مبارزات را با خود دارد.
زیرکی و کم حرف، دانایی و محتاط.
در گرداب مبارزات همیشه دلسوخته بوده‌‏ای. کینه‏ ات را نسبت به شاه در کمتر کسی دیده بودم. در بحران‌ها و فشارها هیچ گاه نسبت به من تردید نداشتی، گرچه گاهی خسته می‌‏شدی و افسرده.
در کوران فشار دستگاه شاه، تو که مسئول اداره شهریه طلاب بودی، وقتی در محاصره دشمن قرار می‌‏گرفتی برای اینکه هیچ گونه اطلاعی به دشمن ندهی کم نبود مواقعی که قبوض رسید پولهای اخیار را -در پانزده سال مبارزه- چون غذایی گوارا می‌‏خوردی. پاداشت عند‌الله نیز گوارایت باد.
استعدادت، لطافت روحت، صداقتت چیزی نیست که فراموشم شود. تندخویی و عاقل. از خدا می‌‏خواهم عقلت را به تندخویی ات پیروز کند.
من کاملًا به تو اطمینان دارم. لذا وکیل من می‌‏باشی در تمامی زمینه‌‏های شرعی. این‏ چند سطر را نوشتم تا کمی از بسیار حقی که به گردن من و انقلاب داری را ادا کرده باشم.
خداوند یار و نگهدارت باد.
مرا از دعای خیر فراموش مکن.
و السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته.
روح‌الله الموسوی الخمینی‏ - 67/12/2
منبع: (صحیفه امام، ج‏21، ص 272)
اکنون چند نکته:
1-در مورد این جمله امام "کم نبود مواقعی که قبوض رسید پولهای اخیار را چون غذایی گوارا می‌خوردی"گفتنی است اختناق و سختگیری در دوران سیاه ستمشاهی به حدی بود که کمترین ارتباط با امام خمینی حتی به صورت پرداخت سهم امام(ع) موجب دستگیری، شکنجه و زندان می‌شد. آیت‌الله صانعی چندین بار در مواجهه با ماموران ساواک و بازجوها هنگامی که راه‌های معمولی را برای محو اسناد بسته می‌دید با بلعیدن قبض رسید وجوهات، مانع از آن می‌شد که نام کسانی که وجوهات خود را به مرجعشان، امام خمینی، داده بودند لو برود.
2- متأسفانه برخی افراد و رسانه‌ها شاخصه دشمن شناسی امام را بقدری پررنگ می‌کنند که گویی امام هیچ هنری جز مبارزه با معاندان و کوبیدن دشمنان و برخورد با مخالفان نداشته است. این برداشتی کاملاً غلط و خلاف واقع است. زیرا امام از روحیه‌ای لطیف، آرام و مسالمت جو برخوردار بود، و اگر چند صباحی به دلیل توطئه‌ها و خباثت دشمنان و لشکر کشی آنان و تحمیل جنگ، مجبور به عکس العمل تند شد اقتضای شرایط ویژه بود نه انعکاس روح لطیف و رحمانی و انسان دوستانه آن حکیم الهی.
افسوس که برخی رسانه‌ها سعی می‌کنند از امام چهره‌ای خشن به نسل نوپای امروز معرفی کنند و امام را آن گونه که خود می‌پسندند در ذهن جامعه ترسیم نمایند تا به موقع به نفع اهداف خود بهره‌برداری کنند. من از جوانانی که این یادداشت را می‌خوانند می‌پرسم آیا تاکنون می‌دانستید چنین نامه‌ای در صحیفه امام هست؟ اگر نمی‌دانستید چرا؟چرا رسانه ملی روی این بخش از آثار امام سرمایه‌گذاری تبلیغی و برنامه ریزی نمی‌کند تا تأثیر آن را در تلطیف عواطف و تزکیه نفوس و گسترش فضای شوق و محبت در جامعه مشاهده نماید. از چه می‌ترسند؟ از چه نگرانند؟ دلیل آن چیست؟ نمی‌دانم.
3- آیا نسل جوان ما مخاطب این نامه، آیت‌الله شیخ حسن صانعی را می‌شناسد. او که یکی از دوستان صمیمی امام و شاید صمیمی‌ترین دوست امام است این روزها با سکوتی عمیق و معنادار نگران میراث امام و آرمانهای ملت فداکار ایران است.‌ای کاش روزی فرا می‌رسید مردم ایران در ایام سالگرد ارتحال امام به جای مشاهده دهها کارشناس روحانی و غیر روحانی در شبکه‌های مختلف سیما، که اکثرشان حتی یک لحظه هم امام را از نزدیک ندیده اند، چهره‌هایی مانند مخاطب نامه فوق را می‌دیدند.‌ای کاش صدا و سیما توفیق می‌یافت و شرایطی را فراهم می‌کرد تا نزدیکترین یاران و حواریّون امام و کسانی که امام آنها را به مجاهدان صدر اسلام تشبیه کرده در تلویزیون حاضر می‌شدند و به صورت زنده و مستقیم و بدون واسطه خاطرات خود را از امام بازگو می‌کردند.
اینک پس از این توضیح کوتاه یک بار دیگر نامه امام را بخوانید.

URL : http://www.naserifar.com/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=18414