دوم مردادماه هزاروسیصدونودودو

(کریم اهل بیت «ع»)
یار در آمد به بزم،مجلسیان دوست دوست / دیده غلط می کند ، نیست غلط اوست اوست/
نقش وفا وی کند ، پشت به ما کی کند ؟ / پشت ندارد چو شمع ، او همگی روست روست.
در سحر گاهی دلپذیر ، ماهی عظیم ، شهری مقدس ، منزلی متبرک و از مادری پاک ، فرزندی نورانی متولد گردید .
یعنی سحرگاه سه شنبه نیمه ماه مبارک رمضان ، سال سوم هجری در شهر مدینه النبی در منزل علی ابن ابیطالب و از فاطمه زهرا طفلی به نام حسن به دنیا آمد .
پیامبر اذان به گوشش خواند ، علی مرتضی به سینه فشرد و لبانش را بوسه گرفت و خیر النساء سینه به دهانش داد و از شیره جان به او قوت داد .
و هفت روز بعد موی سرش را تراشیدند و به میزان آن سیم ناب به مستمندان احسان کردند و بر سرو روی مانند گل اش عطرو عنبر نثار کردند .
سپس به ام الفضل دختر با فضیلت جناب عباس بن عبد المطلب سپردنش تا شیرش دهد و در تحت نظر پدر ومادر گرامی به تربیتش کوشد .
او که نام زیبای حسن اش را خدا بر او نهاد مدتی از عمر شریفش را در خدمت جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم سپری کرد و سالها پا به پای پدر عزیزش در میدان علم و حلم و جهاد حماسه ها آفرید .
بیست وپنج با رحج پیاده کرد ، سه نوبت دارائیش را تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود گذشت .
روزی بر عده ایی مستمند ، سواره می گذشت و آنها پاره های نان را بر زمین نهاده و خود روی زمین نشسته بودند ومی خوردند چون حسن ابن علی را دیدند گفتند : ای پسر رسول بیا با ما هم غذا شو . فوراً از مرکب فرود آمد و گفت خدا متکبران را دوست نمی دارد و با آنان به غذا خوردن مشغول شد . آنگاه آنان را به مهمانی خود دعوت کرد .هم غذا به آنان داد هم پوشاک.
گذشت ایشان به اندازه ایی بود که به گفته مروان با کوهها برابری می کرد .
عربی نزد ایشان آمد . فرمود : هر چه ذخیره داریم به او بدهید .بیست هزار درهم بود همه را به او دادند .عرب گفت : مولای من اجازه ندادی که حاجتم را بگویم و از شما درخواستی کنم . آن حضرت در پاسخ فرمودند : بیم فرو ریختن آبروی آنکس که از ما چیزی می خواهد . موجب می شود که ما پیش از خواهش و سئوال او بدو ببخشیم.
زهدو بی اعتنایی او به زیور دنیا آنچنان بود که محمد بن علی بن الحسین بن بابویه کتابی را به نام زهد الحسن علیه السلام نوشت و در این باره همین بس که از همه دنیا یکباره به خاطر دین صرفنظر کرد .
اگر عمل ناپسندی از شخصی سر میزد زود می بخشید و حتی به خیر  جبران می کرد .گوسفندی زیبا در خانه داشت که به آن علاقمند بود روزی متوجه شد که پای گوسفند شکسته است . از غلامش پرسید : چگونه این اتفاق افتاده است؟ غلام گفت من شکسته ام برای آنکه ترا ناراحت کنم . امام صلوات الله علیه تبسم نمود و فرمود : من هم در عوض ترا شادمان می کنم و خیر واحسانم را بر تو ارزانی میدارم ، برو که در راه خدا آزاد هستی .( البته این عمل امام صرفاً در قالب تعلیم و بیدار سازی آن غلام صورت گرفت ).
ایشان در رعایت آداب اجتماعی هم زبانزد بودند روزی می خواست از مجلسی بر خیزد که مرد فقیری وارد شد و امام به احترام او مجلس را ترک نگفت پس از آنکه فقیر در برابرش نشست امام گفت : می خواستم بروم و به احترام تو نشستم حال اجازه می دهی که بروم ؟ مرد فقیر گفت آری فرزند رسول خدا .
در عرصه سیاست نیز از مدیریتی قوی ودرایتی فوق العاده برخوردار بود و در همان مدت کوتاه حکومتش به بهترین شکلی امورات را اداره کرد.
و در جریان صلح با معاویه هم دین را حفظ کرد وهم مومنان را از قتل نجات داد و در این کار بر طبق تعلیم خاصی که بوسیله پدرش از پیامبر در یافت کرده بود عمل نمود .
حلم از دیگر فضائل و کرامات نفسانی آن بزرگوار بود روزی مردی از اهل شام آن حضرت را لعن وناسزای بسیار گفت وامام علیه السلام صبر نمود هیچ نفرمود تا مرد شامی از دشنام دادن فارغ شد آنگاه رو کرد به آن مرد و براو سلام کرده ولبخند ی زد و فرمود : ای شیخ ! گمان می کنم که غریب باشی و گویا امر بر تو مشتبه شده باشد پس اگر از ما چیزی سئوال کنی عطا می کنیم و اگر از ما طلب ارشاد و هدایت کنی ترا ارشاد کنیم واگر حاجتی داری حاجتت را بر آوریم و اگر بار خود را به خانه ما فرود می آوری و میهمان ما باشی تا وقت رفتن برای تو بهترین خواهد بود . چون مرد شامی این سخنان را از آن حضرت شنید سخت گریست واظهار داشت که « اشهد انک خلیفه الله فی ارضه ، الله اعلم حیث یجعل رسالته » ( شهادت می دهم تویی خلیفه خدا در روی زمین و خدا بهتر می داند که رسالت وخلافت را در کجا قرار دهد ) .
وهمچنین در حدیثی از ایشان روایت است که می فرمایند: (( هیچگاه در کیفر دادن خطا کاران شتاب روا مدار ، بلکه بین خطا وکیفر زمانی را فاصله بینداز شاید خطا کار راهی را برای عذر جویی بیابد.))
آری در سحرگاه نورانی ، چنین شخصیتی دیده به جهان گشود . ولادتش را به مسلمین جهان شادباش میگوییم.

URL : http://www.naserifar.com/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=23289